سایت خبری قاصدک

یک سایت دیگر با وردپرس فارسی

جان پلوویکو: بدترین چیز در مورد کمونیسم نحوه جعلی بودن آن بود

[ad_1]

او امیدوار بود که لژیون چکسلواکی همانند جنگ جهانی اول ، که چکسلواکی را از دست آلمان و مجارستان آزاد می کند ، در آنجا ظاهر شود. با این حال ، اندکی پس از عبور از مرز ، وی توسط یک گشت مرزی شوروی بازداشت و زندانی شد.

پشت دایره قطب شمال

وی پس از اتهام جاسوسی به سه سال زندان در اردوگاه کارگری در منطقه استاروبلسک محکوم شد و متعاقباً با قطار به سیبری منتقل شد. او در گاوهای شلوغ از امسک ، نووسیبیرسک ، تومسک به کراسنویارسک عبور کرد. در آنجا ، پناهندگان با جنایتکاران مخلوط شدند و دو ماه بعد یان پلوواک منتظر بود تا از آن طرف دایره قطب شمال منتقل شود.

چند صد زندانی در یک کشتی باری بارگیری شده بودند که از رودخانه ینیسی به بندر دودینکا در اقیانوس منجمد شمالی می رفت. از آنجا ، وی با واگن باری باز در شمالی ترین راه آهن جهان به نوریلسک ، مرکز نوریلاگ ، مجموعه ای متشکل از دهها اردوگاه کار در اطراف ، منتقل شد.

صدها هزار نفر ، عمدتا زندانیان سیاسی ، از دهه 1930 تا 1950 از این اردوگاه ها عبور کردند. یان پلواویکو سه سال را در آنجا گذراند. هر روز ، در تابستان و زمستان ، وقتی دما به منفی 50 درجه می رسید ، او مجبور بود چند کیلومتر از اردوگاه پیاده روی کند تا در یک معدن سنگی کار کند ، در معادن کار کند یا برف پاک کند.

منتظر مرگ

“من یک ورزشکار بودم. من دویدم ، فوتبال بازی کردم ، تمرین کردم. ما یک مزرعه در خانه داشتیم ، بنابراین من کار کردم و مقاوم بودم ، بنابراین تحمل کردم. اما بعد آنقدر به اردو رفتم که وزنم چهل پوند بود و دیگر نمی توانم کار کنم. بنابراین آنها مرا از میخ های تخته های قدیمی بیرون آوردند. من یک ماه است که این کار را انجام می دهم. آنها قبلاً مرا دوچوجگ صدا می کردند.

یان پلوواژک تنها با ایجاد بخشی از ارتش چکسلواکی در اتحاد جماهیر شوروی نجات یافت. وی پس از آموزش خمپاره های سنگین در بوزولوک ، نبردهای مهم بسیاری را با ارتش آزادی در جبهه شرق پشت سر گذاشت.

از جنگل کبریت بود …

او بیشتر از همه نبردهای نزدیک وروکانکا و ماچنوکا را به خاطر می آورد: “همه چیز آنجا توسط توپخانه و نیروی هوایی بریده شد: از جنگل اهداف وجود داشت و روح زنده نمی توانست زنده بماند. سپس سخت ترین نبرد درگرفت. شبانه به وروتسلاو رسیدیم. صبح دوباره شروع شد. داشتم مسلسل را تمیز می کردم و ناگهان نارنجک توپخانه رسید. و سپس بیشتر و بیشتر. “

با پایان یافتن جنگ ، مأموران NKVD شوروی شروع به جلب سربازان تحصیل کرده از روسیه سابکارپات به سمت مهم در دولت آینده طرفدار اتحاد جماهیر شوروی کردند: «یک ستوان سیاسی مرا به مقر دعوت کرد. وی یک کمونیست و نماینده NKVD بود. او به من می گوید: “برادرت نزدیک کیف افتاد و شما اصلاً مجبور به رفتن به جبهه نبودید. شما با ما می آیید ما اینجا تمام کردیم و شما یک صندلی در Subcarpathian روسیه خواهید داشت. من امتناع ورزیدم ، و شاید همین امر باعث شد که در اینجا توسط کمونیستها به عنوان کسی که آنها را رد می کند ، قرار بگیرم. “

پس از جنگ ، جان پلوویکو در ارتش باقی ماند. با این حال ، وی در سال 1950 آزاد شد زیرا از شرکت در پاکسازی های سیاسی خودداری کرد. از آن لحظه به بعد ، او در حرفه های مختلفی کار کرد تا سال 1970 که بازنشسته شد. Jan Pławajko در ژانویه سال 2020 درگذشت. متن: Šárka Kuchtová

نقل قول:
“من انتظار داشتم که رژیم در سال 1989 سقوط کند. من به اندازه کافی درباره ایدئولوژی کمونیستی و سرمایه داری خوانده ام و از جوانب مثبت و منفی آنها می دانم. بدترین چیز در مورد کمونیسم ، یا بهتر بگوییم سوسیالیسم ، جعلی بودن آن بود. به همین دلیل مجبور شد زمین بخورد. امروز همه چیز حول پول می چرخد. نیرومندها از سرقت دوباره مردم شرم ندارند و افراد کمی به فکر رفاه ملت هستند. “جان پلوویکو



[ad_2]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *